کد خبر: 62142 | زمان مخابره: 10:14:10 - پنجشنبه 1 مهر 1395 | بدون نظر | |

به یاد شهید آچاک از شهدای استان کرمان/ خوابی که خواهر شهید دید

شهید آچاک در سال ۱۳۴۳در روستای جلال آباد از توابع شهرستان کرمان چشم به جهان گشود خانواده ی گرامیش متدین و مذهبی می باشند و به ارزشهای الهی عشق می ورزند .

 

به گزارش نشانه نیوز، نام : محمد حسین، نام خانوادگی : آچاک، محل شهادت : ام الرصاص، محل دفن : گلزار شهدای کرمان، نام پدر : حسین، تاریخ شهادت : ۱۳۶۲/۱/۲۲ ، تاریخ تولد :۱۳۴۳/۳/۹، نام عملیات : والفجر ، محل تولد : کرمان، سمت در جبهه :بسیجی.

وی تا سن ۱۰ سالگی در روستای جلال آباد با مادرش زندگی می کرد و از آن به بعد به پرورشگاه رفته است . زندگی وی با مشقت و سختی سپری می شد مادرش با بافتن قالی خرج زندگی را تهیه می کردند .وی مردی مخلص و با ایمان بودند رفتاری شایسته داشتند و با مهربانی با اطرافیان رفتار می کردند ویعلاقۀ زیادی به اائما اطهار داشته و از این رو در عزاداریها و مجالس مذهبی که بر پا می شد شرکت فعال داشتند .

زنده یاد بارها با سری پر شور و اعتقادی استوار به میادین نبرد شتافت و در ……….رویارویی با دشمنان اسلام ، علیرغم سن کم ، مشارکت قهرمانه و در خور سپاس داشت .

وی در سال ۶۱ عازم جبهه شدند و از سوی ارگان اعزام کننده سپاه پاسداران کرمان به جبهه عزیمت می کردند وی در عملیات والفجر مقدماتی در منطقه جنگی جنوب به منزلت رفیع شهادت نائل آمد(۲۲/۱/۱۳۶۲) و با پیکری خونین به لقاء الله پیوست ، پیکر مطهرش در گلزار شهداء کرمان آرمیده است .

راهش پررهرو و مستدام باد .

خاطرات

خواهر شهید یکبار خواب دیدند که به او خبر دادند علیرضا آمده و خانه عمویش است و مادرش به او می گوید برو خانه عمو به علیرضا بگو بیاید ما دلمان برایش تنگ شده است .

وقتی خواهر شهید در عالم خواب به دیدن برادر می رود تا به او بگوید که بیاید و می بیند خانمی در را باز کرد خواهر شهید نتوانستند چهره خانم را ببینند فقط پاهایش را دیدند که بسیار بلور و سفید بود با خود گفته بود علیرضا که ازدواج کرده طوری نیست ولی چرا با چنین زنی ، خانوتده ما بسیار مذهبی هستند وقتی خواهر وارد منزل علیرضا که سوئیتی بود شدند ، در خانه عمو دیدند که تمام امکانات زندگی علیرضا فراهم شده و زندگی خوبی دارد و دوستان زمان جنگ او هم آنجا بودند .

وهمراه با خانم علیرضا رفتند. خواهر شهید چهره خانم را ندیده بود به همین دلیل درعالم خواب به علیرضا گفتند چرا با این زن ازدواج کردی که الان همراه دوستانت برود. و او هیچ نگفت. وقتی خواهر شهید از خواب بیدار شدند و می خواستند به محل کار بروند . طبق عادت همیشگی قرآن کوچک خود را از کیفش در آوردند وقتی باز کردند آیه ای آمد که مظنون آن این بود خدایا نور العین نصیب من بگردان .

وصیت نامه شهید

بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا خدایا شهادت در راه خودت نصیب من گردان که شیرین ترین مرگهاست .
خدمت پدر و مادر سلام
بادرود به رهبر کبیر عزیز و شهیدان اسلام اگر خداوند شهادت نصیب پسرتان کرد با شوق شادی از مردم استقبال کنید شما نباید ناراحت باشید که من شهید شدم من که چیزی نیستم کسانی هستند که از خانواده شهیدان که دویا سه پسرشان را از دست دادند.

تنها چیزی که می خواهم که بعد از من برایم انجام دهید که پشتیبان امام امت باشید و نمازهای خود را سر وقت بخوانید سر وقت و بعد پشتیبان روحانیت باشید و منافقین را از کشور اسلامی بیرون کنید نگذارید که آنها به در راه اسلام بگویید .

تنها آرزویی که دارم که خداوند به من آرزوی شهادت بدهد و برادران راه خداوند و دین اسلام اجرا کنند دیگر عرضی ندارم و السلام.

جهت شادی روحشان صلوات



ارسال نظر


آخرین خبرها