عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی جیرفت گفت: مدرسه به دلیل کارکردهای مهم آموزشی و تربیتی و جایگاهی که در بین نوجوانان دارد، نقش مهمی را در زمینه ارتقای توانمندی نوجوانان و مراقبت از آنها در برابر آسیبهای اجتماعی بر عهده دارد.
وی با اشاره به مصوباتی که در پیامهای آموزشی دفتر مراقبت از آسیبهای اجتماعی وزارت آموزش و پرورش آمده است، افزود: در گروه سنی کودکان و نوجوانان خطرات مختلفی وجود دارد که به دلیل مقتضیات این سن و زمینههای خطرجویی، هیجانطلبی و کنجکاوی، به ویژه در بین نوجوانان، آنها را تهدید میکند.
نخعی با بیان دلایل زمینهسازی گرایش کودکان و نوجوانان به رفتارهای پرخطر تصریح کرد: تاثیرپذیری از فضاهای مجازی و شبکههای اجتماعی، شکست تحصیلی، وجود زمینههای مخاطرهآمیز در خانواده، گرایش به کنجکاوی، گرایش به تفریح و لذت، یادگیری از رسانهها و صنایع فرهنگی از دلایل زمینهساز گرایش کودکان و نوجوانان به رفتارهای مخاطرهآمیز است.
این مسؤول با اشاره به فرمایشات مقام معظم رهبری در مورد آسیبهای اجتماعی عنوان کرد: بحث آسیبهای اجتماعی عمدتا بهداشت روانی کودکان، نوجوانان و جوانان را خدشهدار میسازد و مداخله برای عدم وقوع این آسیبها امری ضروری است و باید کودکان و نوجوانانی را که در معرض خطر هستند، بیشتر مورد توجه قرار گیرند.
نخعی با اشاره به شیوه فرزندپروری ابراز داشت: برخی از والدین عقیده دارند که سختگیری نسبت به فرزندان بهترین شیوه تربیتی و ضامن موفقیت آنها در آینده است و در این راستا برخی از والدین سختگیری را از اندازه میگذرانند و فراموش میکنند که هر کودکی به طور طبیعی تمایل به آزادی و استقلال عمل دارد.
عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی جیرفت ادامه داد: سختگیری بیش از حد روح آزادی را در کودک از بین میبرد و این ایده غلط را در او به وجود میآورد که آزاد و مستقل بودن نامطلوب است. در دنیای پر رقابت امروز، کودک باید دارای اعتماد به نفس باشد و این نیز تنها از طریق پشتیبانی والدین به دست میآید.
متخصص اعصاب و روان خاطرنشان کرد: در شرایطی که پدر و مادر تنها سختگیری، کنترل، عشق و محبت را به کار گیرند، فرزندان شخصیت فردی خود را از دست میدهند و در تصمیمگیریهای مناسب در زندگیشان ناکام میمانند، زیرا همیشه این پدر و مادر بودهاند که تصمیمات لازم را برای آنها گرفتهاند.
وی با اشاره به نظریه روانشناسان به پدیده فرزندپروری قدرتطلبانه عنوان کرد: کودکانی که دارای والدین قدرتطلب باشند، استقلال لازم را به دست نمیآورند و در شرایطی که نیازمند تصمیمگیری باشند، دچار اضطراب میشوند و آنها تمایل پیدا میکنند که در تمام فعالیتها نقش دوم را بازی کنند.
این مسؤول تاکید کرد: کودکانی که دارای والدین قدرتطلب باشند در بزرگسالی نمیتوانند نقش رهبری را بر عهده بگیرند و همیشه این احتمال وجود دارد که آنها در تمام زمینهها احساس زیردستی نسبت به دیگران داشته باشند و در واقع این کودکان هرگز نخواهند توانست به اهداف مورد نظر خود در زندگی دست یابند.
عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی جیرفت عنوان کرد: والدین عشق و محبت بیش از اندازه، بدون اعمال کنترلهای لازم را ابراز میدارند در صورتی که کودکان بر حسب رفتار و اعمالشان به تنبیه متناسب نیاز دارند.
وی ابراز داشت: تشویق و تنبیه تنها شیوهای است که موجب میشود، کودک بین آن چه درست و آن چه نادرست است، فرق قائل شود و از طریق تشویق و تنبیه والدین است که ارزشهای فرهنگی فرا گرفته میشوند و اگر شرایط ایجاد کند، کودک به تنبیه نیاز دارد.
نخعی اظهار داشت: روش صحیح و متعادل، پذیرش فرزند و محبت به او و در عین حال تنبیه او به خاطر برخی کارها است که این رفتار به کودک این حس را القا میکند که والدین دوستش دارند، امّا برخی رفتارها و اعمال او را تائید نمیکنند و کودک احتمالاً لوس بار میآید و الگوهای رفتاری ضداجتماعی و مجرمانه از خود نشان میدهد.