کد خبر: 67008 | زمان مخابره: 11:05:23 - دوشنبه 30 اسفند 1395 | بدون نظر | |

مهاجر کانادا مسافر بهشت شد

صدای افسر در بلندگو پیچید: «شاهنشاه آریا مهر». ناگهان صدای خنده سکوت میدان صبحگاه را شکست. همه با تعجّب به شخصی که هنوز می‌خندید، نگاه کردند. محمد طائی بود. برای همین به جرم مسخره کردن شاه به زندان افتاد و تا پایان دوره‌ی آموزش آزار و اذیت شد.

به گزارش نشانه نیوز، ، محمد طایی  سی‌ام خرداد ۱۳۳۳ در محله‌ی قلعه دختر  یکی از محلاّت قدیمی شهر کرمان  متولد شد. تحصیلاتش را در دبستان کورش و دبیرستان‌های شاهپور (دکتر شریعتی) و ایران‌شهر کرمان به پایان رساند. در سال ۱۳۵۱ دیپلم گرفت و به خدمت سربازی فراخوانده شد. فقر مستمندان و درد مستضعفان محمد را به خود مشغول کرده بود و او رسیدگی به نیازمندان را رسالت خویش می‌دانست.

مسخره کردن شاه با خندیدن

سال ۱۳۵۲ دوره‌ آموزش سربازی را در پادگان گرگان می‌گذراند. هنگام مراسم صبحگاه همه خبردار ایستاده بودند. صدایی شنیده نمی‌شد؛ فقط صدای افسری که مراسم را اجرا می‌کرد، به گوش می‌رسید. صبحگاه به پایان نزدیک می‌شد. حالا فقط مانده بود مجری نام شاهنشاه را بر زبان بیاورد و حاضران با فریاد: «جاوید، جاوید، جاوید» مراتب عشق و علاقه‌ی خود را به رژیم شاهنشاهی نشان دهند. صدای افسر در بلندگو پیچید: «شاهنشاه آریا مهر». ناگهان صدای خنده سکوت میدان صبحگاه را شکست. همه با تعجب به شخصی که هنوز می‌خندید، نگاه کردند. محمد طائی بود. برای همین  به جرم مسخره کردن شاه به زندان افتاد و تا پایان دوره‌  آموزش آزار و اذیت شد.

مهاجرت به کانادا

او پس از پایان سربازی در سال ۱۳۵۴ به عنوان کتاب‌دار در آموزش و پرورش کرمان استخدام شد. یک سال بعد، ساواک که به فعالیت‌های مذهبی و سیاسی‌اش مشکوک شده بود، او را زیر نظر گرفت. محمد به ناچار  پانزدهم مهرماه ۱۳۵۶ برای ادامه‌ی تحصیل راهی کانادا شد تا در محیطی آزادتر به فعالیت‌های ضد رژیم استبدادی ادامه دهد.

محمد در امریکا در رشته جامعه شناسی تحصیل می‌کرد و هم زمان با انجمن دانشجویان مسلمان، علیه رژیم ستمشاهی، فعالیت داشت. ساواک برای مقابله با جوانان انقلابی خارج از کشور، پدر آن‌ها را احضار می‌کرد و نسبت به فعالیت‌های مذهبی فرزندانشان هشدار می‌داد و می‌گفت حق بازگشت به ایران را ندارند. وقتی پدر محمد هشدار ساواک را دریافت کرد، مادر محمد به علت نگرانی نسبت به سرنوشت محمد و تصور شهادت محمد در خارج از کشور، بیمار شد.

نامه به مادر

محمد در نامه‌ای به مادر نوشت: «من فقط با چند تا از بچه‌های مسلمان دوست هستم و برنامه‌های ما تفسیر قرآن و برنامه‌های دینی است. مادر جان! وقتی برایم نوشتید به خاطر من بیمار شده‌اید، دلم به شور افتاد.آن گاه خداوند در قیامت خواهد گفت: فرزندانت امانت من هستند، وظیفه  تو آن بود آن‌ها را مجاهد و دلیر و آگاه به مسائل دنیا و آخرت پرورش دهی، لیکن تو نگذاشتی به دستورات من عمل کنند. از این که مسلمانان در کشورهای دیگر و کشور خودت در برابر دشمن برخاستند و شهید شدند ناراحت نشدی ولی به خاطر این که به تو گفتند ممکن است دیگر فرزندت را نبینی، ناراحت و از غصه مریض شدی. ولی هرگز درد و غم مادرانی که فرزندانشان سال‌ها در زندان‌ها ماندند تا پوسیدند یا کشته شدند، حس نکردی و در آن روز که همه ی مردم به فرمان مراجع تقلید به پا خاستند تا با طاغوت مبارزه کنند، به کنج خانه خزیدی.»

طائی توزیع کننده اعلامیه‌های امام در کانادا بود

او در کانادا عضو انجمن دانشجویان مسلمان شد و توانست نقش موثّری در شناساندن ماهیت ضد مردمی رژیم شاهنشاهی به عهده بگیرد. وی در امر چاپ، پخش و توزیع اعلامیه‌های حضرت امام خمینی رحمت‌الله علیه در کشور کانادا و امریکا مشارکت داشت و بارها توسط عوامل ساواک و پلیس آن کشورها تحت تعقیب قرار گرفت. سرانجام، با پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ محمد طائی به ایران بازگشت.
کمی بعد به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و جهت تشکیل سپاه بارها به شهرهای مختلف استان سفر کرد و نهایتاً به عنوان مسئول روابط عمومی سپاه کرمان مشغول به کار شد. ایثار، عشق، کوشش و تلاش محمد در سپاه را هیچ یک از دوستانش فراموش نکرده‌اند؛ کوششی که در ترغیب به نوآفرینی و ابداع داشت؛ تلاشی که برای آگاهی بخشیدن به نسل جوان می‌کرد و عشقی که به قرآن و نهج‌البلاغه می‌ورزید.

شهادت

محمد طائی روز ۱۳ آذر ماه ۱۳۵۹ در کردستان، با دهان روزه به دیدار معبودش شتافت.در عملیاتی، از ناحیه شکم مورد اصابت گلوله  قرار گرفته بود و پس از تماس‌های مکرر چهار ساعت بعد از زخمی شدنش هلی‌کوپتری را اعزام کردند و او را به ارومیه انتقال دادند. پس از رسیدن به ارومیه وانجام معاینات پزشکی مشخص شد که بر اثر اصابت تیر و خونریزی شدید وضعف به شهادت رسیده است.

 فرازی از وصیت نامه شهید

 روزگاری است که پیکر خون‌آلود جوانی را به امانت، به این زمین سپرده‌اند. پیکری است که برای قوام بخشیدن به دین خدا قامت راست کرد و برای مصون داشتن آن از آسیب دشمنان خویشتن را سپر گرداند که اگر مورد رضای حق قرار گرفته باشد جای بسی شکر و سپاس دارد و چگونه انتظار چشمداشتی تواند داشت در حالی که او را بسوی خودش باز گردانده است.



ارسال نظر


آخرین خبرها