کد خبر: 67434 | زمان مخابره: 11:45:13 - پنجشنبه 17 فروردین 1396 | بدون نظر | |

به یاد شهیدی که حاج قاسم به ایشان علاقه و دلبستگی خاصی داشتند

قرار بود برای کنگره سرداران و شهدای کرمان کتاب بنویسیم، کتابی هم درباره شهید “حسین یوسف الهی” نوشته بودیم. می دانستم حاج قاسم سلیمانی علاقه و دلبستگی خاص به آن شهید دارد.
به گزارش نشانه نیوز، متن آماده شده را برای حاج قاسم فرستادم و بعد از مدتی که آن را خواند، برایم پس فرستاد. خوب که دقت کردم، دیدم روی کتاب کاعذی گذاشته و نوشته است:
“اگر بفهمم کسی با خواندن این کتاب، بیشتر از من حسین یوسف الهی را دوست خواهد داشت، دق می کنم.”

http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1392/6/18/401771_703.jpg

شهید محمد حسین یوسف الهی
قائم مقام فرمانده واحداطلاعات وعملیات لشگر ۴۱ثارالله (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)
در سال ۱۳۴۰ هجری شمسی در شهر «کرمان» متولد شد، پدرش فرهنگی بود و در آموزش و پرورش خدمت می کرد. محیط خانواده کاملا فرهنگی بود و همه فرزندان از همان کودکی با حضور در مساجد و جلسات مذهبی با اسلام و قرآن آشنا می شدند . علاقه زیاد و ارتباط عمیق محمد حسین با نهج البلاغه نیز ریشه در همین دوران دارد. در روزهای انقلاب محمد حسین دبیرستانی بود و حضوری فعال داشت و یکی از عاملان حرکتهای دانش آموزان در شهر کرمان بود. آغاز جنگ عراق علیه ایران در لشکر ۴۱ ثارالله واحد اطلاعات و عملیات به فعالیت خود ادامه داد و بعدها به عنوان جانشین فرمانده این واحد انتخاب شد. در طول جنگ پنج مرتبه به سختی مجروح شد و بالاخره آخرین بار در عملیات والفجر هشت به دلیل مصدومیت حاصل از بمبهای شیمیایی در بیست و هفتم بهمن ماه سال ۱۳۶۴ در بیمارستان لبافی نژاد تهران به وجه الله نظر کرد. زندگی سراسر معنوی او برای همه کسانی که اهل حق و حقیقت اند درسی ابدی و انسان ساز است.
منبع:پرونده شهید در بنیاد شهید وامور ایثار گران کرمان ومصاحبه با خانواده ودوستان شهید

وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحیم
شهادت می دهم که خدا یکی است و محمد (ص) فرستاده و آخرین پیامبر است و علی(ع) ولی الله است و جانشین پیامبر اسلام و اولین امام است، قیامت راست است و جزاء و پاداش کلیه اعمال نیز صادق است، انسان از خاک آفریده شده و به خاک بر میگردد و باز از خاک سر بر میدارد و به اندازه خردلی به کسی ظلم نمی شود و نفس هرکس در گرو اعمال خودش می باشد.
مادر عزیزم خجالت میکشم که چیزی بنویسم و خود را فرزندت بدانم زیرا کاریکه شایسته و بایسته یک فرزند بوده انجام نداده ام. مادریکه شب تا صبح بر بالینمن می نشستی و خواب را از چشمان خود می گرفتی و به من آموختنیهایی آموختی، مرا ببخش و…
همچنین از شما پدرم که با کمک مادرم تمام زندگیتان را صرف بچه هایتان کردید خداوند اجرتان را به شما عطا کند و درجات شما را متعالی کند و بهشت را جایگاهتان قرار دهد. ای پدر و مادر عزیز و گرامی چه خوب به وظیفه خود عمل کردید و من چقدر فرزند بدی برای شما بودم. شما فرزند خود را برای خدا بزرگ کردید و برای خدا هم او را به جبهه فرستادید و در راه خدا اگر سعادت باشد میرود.
از خواهران و برادران خود که در رشد من سهم به سزایی داشتند تشکر می کنم و از خداوند متعال پیروزی، سعادت و سلامت را برای ایشان خواستارم و ای پدر و مادر و ای خوهران و برادران عزیزم این رسالت را شما باید زینب وار به دوش کشید و از عهده آن به خوبی بر میائید و می توانید چون پتک بر سر دشمنان داخلی و خارجی فرود آئید و خون ما را هم چون رود سازید تا هرچه بر سر راه دارد بردارد تا به دریای حکومت حضرت محمد(ص)برگردد.
امیدورام که خداوند عمر رهبر عزیزمان را تا انقلاب مهدی طولانی بگرداند و ظهور حضرت مهدی(عج) را نزدیک بگرداند تا مستضعفین جهان به نوائی برسند و صالحین وارثین زمین شوند.
ای مردم بدانید تا وقتی که از رهبری اطاعت کنید، مسلمان، مومن و پیروزید وگرنه هرکدام راهی به غیر از این دارید آب را به آسیاب دشمن میریزید، همچنان تا کنون بوده اید باشید تا مانند گذشته پیروز باشید و این میسر نیست به جز یاری خواستن از خدا و دعا کردن.
امیدوارم که خداوند متعال به حق پنج تن آل محمد(ص) و به حق آقا امام زمان(عج)ایران را از دست شیاطین و به خصوص شیطان بزرگ نجات دهد و از این وضع بیرون بیاورد که بدون خدا هیچ چیز نمی تواند وجود داشته باشد. به امید اینکه تمام دوستان گناهان مرا ببخشند، التماس دعای عاجزانه را از همگی دارم.

آثار باقی مانده از شهید
خوشا به حال کسی که سبک بال و بدون بال دنیای فانی را پشت سر گذاشته و بسوی آخرت می شتابد و چه با سعادتند آنان که از دنیا مهمان را گرفتند که به درد آخرتشان میخورد و بقیه را برای اهل دنیا واگذار کردند. چه خوش سعادتند آنانکه برای دنیایشان آنچنان کار می کنند و میکوشند که از کاری تا ابد زنده خواهند ماند و برای آخرتشان آنچنان کار می کنند که گویی فردا خواهند مرد و خوشا به حال کسی که مرگ را که هیچ گونه شکلی در آن نیست در جلوی چشمش می بندد و بنابراین مرگ ترمزی برای گناهانش خواهد بود، خوشا به حال کسی که چون بر سر دو راهی قرار گرفت با توکل و یاری خدا خیلی صریح و قاطع به باطل(لا) گوید و از باطل برتاباند، همان (لائیکه) اسلام با آن آغاز شد و بدون شک به حق رو آورد اگرچه حق به قول مولا علی(ع)گواراست ولی سنگین و باطل در اوان شیرین و سبک ولی تلخ و پست است. خاطرات جبهه (بازنشر)



ارسال نظر


آخرین خبرها